
روزي پيامبر صلی الله علیه و آله به طرف آسمان نگاه مي کردند و مي خنديدند، شخصي به آن حضرت عرض کرد: چرا مي خنديد؟ پيامبر فرمود: به آسمان نگاه کردم، ديدم دو فرشته به زمين آمدند، تا پاداش عبادت شبانه روزي بنده ي با ايماني را که هر روز در محل نماز خود، به عبادت و نماز مشغول مي شد، بنويسد، اما او را در محل نماز خود نيافتند، بلکه در بستر بيماري يافتند، آنها به سوي آسمان بالا رفتند و به خدا عرض کردند: ما طبق معمول براي نوشتن پاداش عبادت آن بنده با ايمان، به محل نماز او رفتيم بلکه او در بستر بيماري آرميده بود. خداوند به فرشتگان فرمود: تا او در بستر بيماري است، همان پاداش را که هر روز براي او هنگامي که در محل نماز و عبادتش بود، مي نوشتيد، بنويسيد و بر من است که پاداش اعمال نيک او را تا آن هنگام که در بستر بيماري است، براي او بنويسيم.
بحارالانوار،ج22،ص83
نظرات شما عزیزان:

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
:: موضوعات مرتبط: نمـاز،شـاهراه ارتباط با خـدا، داستــان،حـدیث،آیـــه، ،
:: برچسبها: داستان, داستان درباره نماز, خنده پیامبر, خدا, داستان نماز,
